loading...
دل نوشته های باران
بهار بازدید : 100 پنجشنبه 18 فروردین 1390 نظرات (3)

نوشتم به نام باران رحمت جاری خدا بر زمین که نشانه ای است از مهر و قدرت و آرامش ایزد منان .سلام به تودوست عزیزم به تو که میهمان فریاد سرتاسر سکوت دل نوشته های باران شدی ورودت را ارج می نهم .

دل نوشته های باران  دست دوستی به سوی کسانی دراز می کند که به لطافت باران وصداقت شبنم صبحگاهی هستند .برای آنان که قدر و منزلت مهر را به خوبی می شناسند و مثل باران سخاوتمندند و بر زمین خشکیده می بارند بی آنکه انتظار قدر شناسی داشته باشند .

دوستان بارانی ام سلام .خوش آمدید.

بهار بازدید : 77 سه شنبه 07 تیر 1390 نظرات (2)

 

یک با یک برابر نیست

معلم پای تخته داد می  زد  ،    صورتش از خشم گلگون بود

و دستانش به زیر پوششی از گرد پنهان بود

ولی آخر کلاسی ها، لواشک بین خود تقسیم می کردند

وان یکی در گوشه ای دیگر "جوانی" را ورق می زد

برای اینکه بی خود، های و هوی می کرد و با آن شور بی پایان

تساوی های جبری را نشان می داد

با خطی خوانا به روی تخته ای کز ظلمتی تاریک غمگین بود

تساوی را چنین بنوشت  :یک با یک برابر هست"

از میان شاگردان یکی برخاست

همیشه یک نفر باید به پا خیزد ،به آرامی سخن سر داد ...

تساوی، اشتباهی فاحش و محض است!

نگاه بچه ها ناگه به یک سو خیره گشت

معلم مات بر جا ماند و از او پرسید اگر یک فرد انسان

واحد یک بود آیا باز یک با یک برابر بود؟!

سکوت مدهشی بود و سوالی سخت

معلم خشمگین فریاد زد :آری برابر بود...

و او با پوزخندی گفت

اگر یک فرد انسان واحد یک بود

آنکه زور و زر به دامن داشت بالا بود

آنگه قلبی پاک و دستی فاقد زر داشت

پایین بود؟

اگر یک فرد انسان

واحد یک بود آنکه صورت نقره گون

چون قرص مه می داشت، بالا بود؟

وان سیه چرده که می نالید پایین بود؟!!!

اگر یک فرد انسان  واحد یک بود!!

این تساوی زیر و رو می شد

حال می پرسم  یک اگر با یک برابر بود

نان و مال مفتخوران، از کجا آماده می گردید؟

یا چه کسی دیوار چین ها را بنا می کرد؟

یک اگر با یک برابر بود

پس که پشتش زیر بار فقر خم می شد؟

یا که زیر ضربت شلاق له می گشت؟

یک اگر با یک برابر بود 

پس چه کس آزادگان ر ا    در قفس می کرد؟

معلم ناله آسا گفت:

بچه ها در جزوه های خویش بنویسید 

((یک با یک برابر نیست))

 

بهار بازدید : 193 چهارشنبه 24 فروردین 1390 نظرات (1)

از خدا پرسیدم: خدایا چطور می توان بهتر زندگی کرد؟

خدا جواب داد: گذشته ات را بدون هیچ تاسفی بپذیر،

با اعتماد زمان حالت را بگذران و بدون ترس برای آینده آماده شو ،ایمان را نگهدار و ترس را به گوشه ای انداز

شک هایت راباور نکن و هیچگاه به باورهایت شک نکن

زندگی شگفت انگیز است فقط اگر بدانی که چطور زندگی کنی

مهم این نیست که قشنگ باشی، قشنگ این است که مهم باشی! حتی برای یک نفر

مهم نیست شیر باشی یا آهو ، مهم این است که با تمام توان شروع به دویدن کنی

کوچک باش و عاشق ... که عشق می داند آئین بزرگ کردنت را

بگذار عشق خاصیت تو باشد نه رابطه خاص تو با کسی

موفقیت پیش رفتن است نه به نقطه ی پایان رسیدن ،فرقی نمی کند گودال آب کوچکی باشی یا دریای بیکران... زلال که باشی، آسمان در توست                                                                                                                                 ((نلسون ماندلا))

بهار بازدید : 91 سه شنبه 23 فروردین 1390 نظرات (0)

در زندگی انسان سه راه دارد:

راه اول از انديشه مي‌گذرد،اين والاترين راه است.راه دوم از تقليد مي‌گذرد،

 اين آسان‌ترين راه است.و راه سوم از تجربه مي‌گذرد، اين تلخ‌ترين راه است

 

کنفسيوس

بهار بازدید : 117 سه شنبه 23 فروردین 1390 نظرات (1)

چه روزها که یک به یک غروب شد، نیامدی * چه بغضها که در گلو رسوب شد، نیامدی
خلیل آتشین سخن، تبر بدوش بت شکن * خدای ما دوباره سنگ و چوب شد، نیامدی
برای ما که دلشکسته و خسته ایم نه * ولی برای عده ای چه خوب شد نیامدی
تمام طول هفته را در انتظار جمعه ام * دوباره صبح، ظهر، غروب شد، نیامدی

بهار بازدید : 293 سه شنبه 23 فروردین 1390 نظرات (0)

 

در نگاه کساني که پرواز را نمي فهمند هرچه بيشتر اوج بگيري کوچکتر خواهي شد

در طوفان زندگی باخدا بودن بهتر از ناخدا بودن است

 

درباره ما
Profile Pic
وبلاگی ادبی فرهنگی و تاریخی با محتوایی معناگراست که مشتاق نظرات و پیشنهادات دوستان بارانی است.
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آرشیو
    آمار سایت
  • کل مطالب : 13
  • کل نظرات : 5
  • افراد آنلاین : 1
  • تعداد اعضا : 0
  • آی پی امروز : 9
  • آی پی دیروز : 0
  • بازدید امروز : 2
  • باردید دیروز : 0
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 3
  • بازدید ماه : 3
  • بازدید سال : 25
  • بازدید کلی : 1,486